خاطرات

خاطرات

برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛ یکی در آسمان و یکی در قلب ...در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...
خاطرات

خاطرات

برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛ یکی در آسمان و یکی در قلب ...در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...

اول ذالحجه سالروز پیوند آسمانی علی (ع) و فاطمه (س) مبارکباد

بنام خدا

 

سالروز پیوند آسمانی علی (ع) و فاطمه (س) مبارکباد


لباس یاس بر تن کرد زهرا                                       کنار دست او بنشست مولا

محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت                              غلط گفتم بلی نه یا علی گفت . . .

اول ذیحجه، سالروز ازدواج فرخنده حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است.

ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(س) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات می‌کرد. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.

فاطمه زهرا (س) دختر پیغمبر اکرم (ص) و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل‌ترین و شریفترین خانوادههای قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و کمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث میبرد و به عالیترین کمالات انسانی آراسته بود.

شخصیت و عظمت پیامبر اکرم روز به روز در انظار مردم بالا می‌رفت و قدرت و شوکت او زیادتر میشد به همین علت دختر عزیزش زهرا (س) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال باشخصیت و ثروتمند قرارداشت و هر از چندگاه از او خواستگاری میکردند.

اما پیامبر(ص) با خواستگاران طوری رفتار می‌کرد که میپنداشتند مورد غضب پیامبر قرارگرفتهاند.

رسول خدا فاطمه را برای علی (ع) نگاه داشته بود و مایل بود از جانب او پیشنهاد شود. پیامبر از جانب خدا مأمور بود که نور را با نور به ازدواج درآورد.

به میمنت همین ازدواج باشکوه، در تقویم جمهوری اسلامی ایران، اول ذیحجه روز ازدواج نامگذاری شده است.

به همین مناسبت بنده سالروز پیوند دریای جمال فاطمی و جلال علوی را بر همه مریدان آن بزرگواران تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

 

این سپردن دست عروسی به تکیه گاهی یک مرد نیست؛

این سپردن انسان است به حریم بی انتهای عصمت

این پیامبر صلی الله علیه و آله نیست که دخترش را به علی علیه السلام می سپارد؛

این خداست که اختیار و اعتبار بشر را به علی و زهرا علیهاالسلام وامی نهد . . .

 

عاقد: خدا

شاهد: رسول خدا (ص)

دفتر: لوح محفوظ

مکان: عرش

عروس: کوثر

داماد: حیدر

سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک

ناگفته های صبح در آبی آسمان


بنام خدا


ناگفته های صبح در آبی آسمان


تصویر های صبح  در آیینه  آبی آسمان، همیشه  دیدنی و پر  از جلوه های نو و ویژه  بوده است و  هست، و هر چشمی، نقشی از پرده و  تصویری را که هست و می خواهد می بیند.

 

امروز تصویر صبح در آیینه آسمان باز هم سرشار  از هزاران حرف ناگفته است، پس حرف  های ناگفته صبح را در  آیینه صبح ببینیم و  بخوانیم و بشنویم.


تکه هایی از ابرهای مسافر، میهمان چشم و  نگاه خورشید شده و خسته از راه دور آمده، چون پرده ای در روبروی خورشید  نشسته و  راه نگاه خورشید را در هنگام طلوع بسته اند، و خورشید در صبح گرمی که اثر و نشانی از نسیم نیست، بازهم وجود خود را با روشن کردن آسمان از پشت پرده  ابرهای سیاه نشان می دهد.


در حالی که شدت گرما به اوج خود رسیده و تنفس در هوای آزاد سخت شده است ، خیلی از مردم اجبارا باید کار کنند تا بتوانند ارتزاق کنند و بعضی از کارها آنقدر سخت و مشقت آور است که نمیتوان جملاتی را برای وصف آنها بکار برد و باید از خدا بخواهیم صبر و تحمل این زحمتکشان عزیز را افزون نماید تا شاهد این نباشیم که برای کارهای سخت از کارگران بیگانه استفاده کنیم در حالیکه تعداد بیکاران جامعه خودمان بیداد می کند.


البته اعتقاد قلبی بنده این است که آنهائی که درد زندگی را با تمام وجود لمس کرده و می کنند،و صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند قطعا به کارهای سخت و مشقت آور تن میدهند تا شرمنده خانواده نباشند.اجرشان با خود خداوند کریم بخشنده و مهربان.

هفتم مردادماه سال یکهزاروسیصدونودوپنج- یزد


عید سعید فطر،عید زیبای بندگی


بنام خدا

عید سعید فطر،عید زیبای بندگی

عید فطر روزی است که فطرت آدمی بعد از سی روز اخلاص شکوفا می شود و روح اش سیقل می خورد و زندگی اش معطر می شود به زیبایی های اخلاقی و عمل صالح. و چه زیباست زندگی در پرتو فطرت، و چه زیباست فطرتی خداجوی که همواره تشنه دست یافتن به معبود است و اگر این فطرت از مسیرش منحرف نشود و معبود های زمینی جایگزین آن بزرگ معبود ازلی نگردد زندگی ها در پس این فطرت الهی روز به روز زیباتر و دل انگیز تر خواهد شد.

روز شکوفایی و سعادت

خداوند مکتب پر فیض رمضان را بنا نهاد تا فطرت انسانی دوباره جان بگیرد و زنده شود، و انسان یک سال گرد فراموشی را که بر روی فطرت اش نشسته تا نتوانند زیبایی های میان خود و معبودش را ببیند، بزداید. تا باز چشمانش به روی زیبایی ها گشوده شود و بیند آنچه را که مشتاقان درگاه الهی نظاره می کنند و استعدادهای معنوی شکوفا شود. عید سعید فطر  عید این سعادت مندان و روز شکوفایی استعدادهاست روزی که زنگارها زدوده شده و زیبایی ها رخ نموده است.

دانشگاه رمضان و روز فارغ التحصیلی

رمضان چون دانشگاهی بزرگ است که انسان را به سوی قله ای تقوا رهسپار می کند. دستیابی به سعادت جاودانی و رهایی از همه سختی های دنیوی و اخروی بدون «گوهر تقوا» مقدور نیست و دانشگاه رمضان اردوگاهی است برای تربیت متقین تا بتوانند خود رادر حاکمیت خداوند ببینند که این حاکمیت هیچ نیست جز زیبایی رابطه عابد و معبود. و بد به حال کسانی که از این دانشگاه الهی بی بهره بمانند و چیزی جز زشتی و دوری بیشتر از خداوند توشه خود نسازند. کسانی که خود خواستند تا به این دانشگاه عرفانی رمضان پا نگذارند و در این ماه به بندگان طعنه زدند و روزه خواری کردند  به گمان اینکه برای خود سختی به بار نیاورده اند و خود را آزاد پنداشتند. . بد به حال آنان که ندانستند که در این ماه روز به روز بر گناهان خود افزوده اند و از زیبایی های الهی دور گشته اند و خود را بنده شیطان کرده اند و افسوس بر آنها، که یاران شیطان را حاصلی نیست جر آتش جهنم و یاران خداوند را حاصلی است به زیبایی بهشت و قرب الهی.
و روز عید فطر روز جشن فارغ التحصیلی از دانشگاه عرفانی و نورانی رمضان است. روز جشن بزرگ و دلنشین که در آن انسانها یی که توانسته اند از آبشار رحمت رمضان جام هایی طلایی بنوشند در این روز از مهمان نوازی معبودشان بهره ها خواهند گرفت و از آنچه به دست آورده اند در جهت زیباتر ساختن زندگیشان بهره خواهند برد.

شمیم عید می آید

و اینک شمیم عید چهره ها را نوازش می کند و گوش دل ندای سلام و صلوات پروردگار را می شنود . پروردگارا!!! در تپش این لحظه های زیبا ،در روز بدرقه ماه مهمانی ات، با روحی سرشار از معنویت، و دلهایی لبریز از زیبایی و مهرت، تو را سپاس می گویم که رخصت دادی به شهر زیبای رمضان وارد شویم و توشه ها برای خود برچینیم و دل هایمان را صفا بخشیدی که چون تو بزرگی را ستایش کنیم و فرمانت را بر روی دیدگان اجابت نماییم که این عین زیبایی بندگی است.
پروردگار من در این روز در های رحمتت را به روی بندگانت گشودی تا باز انوار درخشان مهربانی ات در تمام عالم چشمها را خیره کند. پروردگارا در این روز دلهای مار ا صبر ده تا بتوانیم دوری ماه مهربانت ، شهر زیبای رمضان را تاب بیاوریم ماهی که سراسر لبریز بود از زیبایی و حال وداع کردن در این روز با رمضان زیبا بسیار سخت و طاقت فرساست اما امید به رمضان های زیبایی که به فضل ات در پیش داریم دلها را آرام و قلب ها را مرحم می نهد. باشد که در این سال بندگی صادقانه ات را عیدانه به این بندگانت عطا کنی.

منبع : بخش زیبایی تبیان ، مرضیه ولی حصاری


شب های قدر

شب قدر

بنام خدا

شب قدری دیگر

خوشا به حال آنان که قدر شب را در شب قدر می‌شناسند.

به زیر آسمان بیایید که باران ستاره می‌بارد.

او می‌آید و با خود نور می‌آورد و آن که بیدار و قدرشناس است با خود به آسمان‌ها می‌برد.

وقتی که این افکار از ذهنم می‌گذرد، اشک در چشمانم جمع می‌شود و می‌خواهم به حال خودم گریه کنم.


به حال خودم که چقدر قدرنشناس شب قدر بوده‌ام.

چه قدرهایی که در خواب غفلت بودم.

حال آن که اگر بیدار ‌بودم و به قدر شب آگاه، به اندازه وسعت شب، از حضور خدا لبریز می‌شدم.

ای وای بر من

اما امشب دیگر می‌خواهم قدر شب را بفهمم.

نمی‌خواهم خواب بمانم.

می‌خواهم با کاروان شب بیدار باشم و ستاره گردی کنم.

پس  می خوانم به نام او ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم.

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ

و تو چه می‏دانی شب قدر چیست؟!

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

شب قدر بهتر از هزار ماه

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کار نازل می‏شوند.

سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

شبی است مملو از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع صبح!

التماس دعا


برهوت کجاست؟

برهوت

بنام خدا

برهوت کجاست؟

اینکه گفته می شود بعضی از ارواح در برهوت هستند و بعضی در وادی السلام که در نجف در پشت شهر کوفه واقع شده، هستند در این زمینه روایات زیادی داریم خصوصا، اشاره می کند که بهشت برزخی ارواح مومنین وادی السلام است.
برزخ به لحاظ زمانی و مکانی تابع دنیاست منتها در باطن و ملکوت دنیاست. اگر بخواهیم مظهر بهشت برزخی را مجسم بکنیم باید وادی السلام را بینیم و اگر بخواهیم مظهر جهنم برزخی را ملاحظه کنیم باید برهوت را ببینیم.
اینکه در روایات آمده که از این وادی عبور نمی کنند مگر مارهای سمی و ...  شاید علتش همین باشد که آنجا مظهر جهنم برزخی است.

در روایات از امام صادق (علیه السلام) و سایر ائمه (علیهم السلام) نقل شده: گویا می بینم که ارواح مومنین در وادی السلام حلقه حلقه دور هم جمع شدند و با هم مذاکره می کنند و من آنها را می بینم.
البته آنچه امام می دید با این چشم سر نبود.
امام در همین وادی السلام ارواح مومنین و وجودهای برزخی مومنین را که حلقه حلقه دور هم جمع شده و در حال مذاکره بودند را می دید اما نه با چشم سر بلکه با چشم برزخی.
اگر انسان چشم برزخی داشته باشد در وادی السلام ارواح مومنین را خواهد دید و در برهوت نیز ارواح کفار و مشرکین را.
چون روایات در این زمینه خیلی زیاد هست که مظهر بهشت برزخی، وادی السلام و مظهر جهنم برزخی، برهوت است خیلی زیاد هست نمی توان از آنها چشم پوشی کرد .
البته این مطالب نیاز به بحث بیشتر دارد از جمله اینکه تناسب بین این دو چیست؟
وقتی می گوییم روح به قالب مثالی می رود منظور این نیست که یک قالب مثالی از جایی بیاورند آنجا بگذارند تا زمانی که روح از قالب مادی و جسمانی خارج شد داخل آن برود. این تصور، اشتباه است زیرا برای روح زمان و مکان به این شکل معنا ندارد. قالب مثالی که اشاره شد در باطن همین قالب مادی هست یعنی در واقع انسان در طول عمرش هم قالب مادی را دارد، هم قالب مثالی را و هم آن روح مجرّد را دارد.
به تعبیر ساده تر عوالم هستی را بر حسب حصر عقلی به چهار عالم تقسیم کردند (اگر چه بعضی هم به پنج عالم تقسیم کرده اند): عالم ناسوت، عالم ملکوت، عالم جبروت و عالم لاهوت.

 از این عوالم چهارگانه سه عالم را انسان هم زمان دارد یعنی انسان یک بعد ناسوتی دارد که جسمش می باشد. یک بعد ملکوتی دارد که همان وجود برزخی اش می باشد و یک بعد جبروتی دارد که روح انسان است.
انسان وقتی می میرد بعد ناسوتی را از دست می دهد اما بعد ملکوتیش همراه روح مجردش باقی می ماند. منظور از اینکه می گوییم روح به بدن لطیف مثالی ملحق می شود به آن معنایی که در ذهن می آید نیست که یک قالب را خداوند آن زمان می سازد بعد روح از این قالب خارج شده وارد قالب جدید می شود. چنانکه خود قبض روح هم به این معنا نیست که فرشته ای از خارج بیاید و روح انسان را بیرون بکشد و بردارد و ببرد. تعبیر قرآن هم این نیست. تعبیر قرآن این است که از درون خود انسان هست.
پس مراد از قالب لطیف مثالی همان بعد برزخی و ملکوتی انسان هست که انسان خود در طول عمرش برای خودش ساخته است. اگر وجود برزخی خوبی ساخته حالا روح انسان در یک وجود برزخی خوب و در مسیر تکامل حرکت می کند و اگر خدای نکرده یک وجود برزخی بد ساخته طبیعی است که این جهنمی است، که خودش با دست خودش یعنی جهنم برزخی است که برای خودش ایجاد کرده است.


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف